من آمده ام....
وقتی اومدم نمیدونستم اینجا اینجوریه!قرار نبود اینجوری باشه ، شاید هم قرار بود و من نمیدونستم! وقتی اومدم شب بود، شاید شب اومدم تا بعضی چیزا رو نبینم!
اما هر چی که هست من دوسش دارم، بخاطر قشنگیاش دوسش دارم!
اینو یکی از دوستای خوبم نوشته! ممنونم ازش...
امروز خورشید روئید !
امروز آسمان زنده شد !
امروز شقایق ها مست از حضورت
و خداوند لبخند میزند ...
و امروز همه ی دلتنگی های زمین پوسیده اند ..
امروز خورشید می تابد .. امروز آسمان از بودنت آبیست ..
امروز ساقه ی زیبای نگاهت ، سیب ها را سرخ می کند
سیب ها خجالتی هستند ..
اینگونه تماشایشان نکن ..
امروز بوی تبسمت .. تلخی های زمان را می بلعد ..
امروز تو روئیده ای ..
امروز تو خورشیدی .
و خورشید امروز روئیده است !
پ.ن: امروز تولدمان است؛ خواستین می تونین تبریک بگین!!
+ نوشته شده در پنجشنبه ۲۶ آذر ۱۳۸۸ ساعت 11:25 توسط مه نگار
|