آخرین باری که کسی رفته سراغش سالها می گذره...ولی این بار، این منم که میرم به سمتش!

مدتیه احساس میکنم صدام میکنه!

میذارمش روبروم! ازدیدن این همه گردو خاک تعجب نمیکنم اما...یه غم به اندازه اون همه گردو خاک میشینه رو دلم!

آخه چرا اینقدر تنهایی؟

یه دستمال میارم و سرو صورتشو!! پاک میکنم! اونقدر با ظرافت این کارو میکنم که فکر میکنم حتما الان قلقلکش میاد!

نمیدونم شاید چون مدتهاست کسی سراغش نرفته...دیگه خندیدنو فراموش کرده! تمیز که شد...دستمو میذارم روش! سرده! دستمو میکشم رو قاب چرمیش! ...پس چرا نبضش نمیزنه؟ چرا صدام نمیکنه؟ چرا نگام نمیکنه؟

دستامو میذارم رو قفلها....اما هنوز جرات باز کردنشو ندارم! شاید نباید این کارو بکنم! شاید هنوز حق ندارم که برم سراغش! یعنی لیاقتشو دارم؟

بالاخره بازش میکنم!

اولین چیزی که میبینم یه دفتره! نت هاست...

 

نگاهش میکنم! خب رفیق....چته؟چیه؟

 

سینه اش غبار غم داره انگار!

"ببین رفیق...یه فوت اساسی میکنم حالت جا بیاد! اما باید بعدش یه حال اساسی بهم بدی....قبول؟"

فوت که میکنم....جیغ میکشه! جیغ که نه....اونقدرا نا نداره....ناله میکنه!معلومه حالش خوب نیست!

دستمو میذارم رو سیم ها! صدای ظریفی ازش بلند میکنه! معلومه دلش برای نوازش یه دست مهربون تنگ شده! مطمئن نیستم که دستم به اندازه کافی مهربون باشه!

کمی به خودم جرات میدم و مضراب هارو بر میدارم! چشمامو میبندم! اولین ضربه.....دینگ!

همینه!

مضرابو از بالا تا پایین میکشم! کار اصولی نیست اما...دلم خواست!  دلم میخواد صداشو بشنوم!

مضراب ها تو دستم خود به خود بالا و پایین میرن! فکر کنم خودش هم خوشش اومده! کم کم داره زنده میشه!

نگران نباش...من زنده ات میکنم.....تا منو زنده نگهم داری!

 

 

پ.ن۱: گفتم که دلم برای پاییز و سنتور تنگه! پاییز اومد...سنتورشو خودم آوردم!

پ.ن۱: دچار خود سانسوری شدم! از این به بعد کمتر ازم خواهید خوند! 

د.ن: خیلی تلاش کردم که به روم نیارم...به روت نیارم! اما .... اما بازم چیزی نمیگم! جز این...

همیشه سبز می خشکد ، همیشه ساده می بازد،همیشه لشکر اندوه ،به قلب ساده می تازد...

 

 ت.ن:شاید مجبور بشی نخ نگاهتو ازم ببری...!

 

 :: در تبسم روشن روز ٬ در انتهای کوچه دلواپسی٬ در پی قدم های نگاهت میروم ٬ تا خورشید را تماشا کنم!

      زیر درخت انتظار یک سبد روشنیست ٬ یک بغل آرزو ٬ یک...

                                                            که همه از آن تو اند!